مادر شجاع شعرداستانی واقعی نویسنده علی جوکار خوانش زهره رضایی
این شعرداستانی واقعی را تقدیم می کنم
به همه ی مادران سرزمین پارس و مادران قصر گل اندام
به ویژه مادرم
وتبریک به پدرم
بخاطرداشتن همسرشجاعش
?????
مادری شجاع
عصر پاییزی یکی از روزهای خدا
درسال هزاروسیصد وهفتاد و مهرماه
شب از گرد راه رسید
بادسرد پاییزی سخت وزید
آن شب عروسی پسرهمسایه بود
سازو نقاره و سیاهی شب وسایه بود
همه دوستان و فامیل سعادت داشتند
که به عروسی میل وعادت داشتند
مادری شجاع بازمانده از نژاد کیانیان
باقدی بلندوهیکلی سترگ
از نژاد کوروش ،از نژاد بهرام گور
و از نژاد ملکه گل اندام مه رو
در خانه وحیاط بزرگ تنها ماند
که حواسش را به کاشانه بدوزد
از روی احتیاط و رسم تیرانداری نیاکان در جشن عروسی
سلاح شکاری نیمه خودکار رابرداشت
قدمها را به آرامی از پلکان بر می داشت
از پله ها با سلاح سنگین بالا رفت
بر پشت بام و بلندای آسمان نشست
با دیدگان سبز روشنش،روشنایی عروسی را به تماشا نشست
چشمانش خیره به ریسه های نور
گاهی شبیه سربازان مرزی دور
حواسش به عبور غریبه های سور
آن شیر زن نگاهی درتاریکی به حیاطی که درسیاهی شب انتها نداشت انداخت
ناگه دو شبح ،دو سیاهی بدید
*فریادی همچون غرش شیر
برکشید
آهای غریبه کیستی؟؟؟*
غریبه ی غافل و نادان
از اینکه این فریاد شجاع
از زنی تنها بود
بی اعتنا گذشت
غافل از اینکه او
عروس فرامرزکیانی ست
مهربانو پی برد که دزدی ست ترسو
که وارد شده سرزده از آن سو
با قالیچه ای گرانبها برداشته در آغوش
از این سو،عروس بزرگ فرامرز با سلاحی بردوش
مهربانوی شجاع رعدغران شد
پلکان بلند برایش آسان شد
خویشتن رابه حیاط رسانیدزود
مثل دودی که برخاسته از عود
دوباره سخت فریاد برآوردکیستی بایست؟
وگرنه مادرت را به عزایت می نشانم ایست
آن دزد از نژاد فرومایگان،
از نژاد بی اصالتان
بی اعتنا گذشت
چون کرم شب تابی آشنا می گذشت
بانو اسلحه را ساز کرد
گلنگدن را ناز کرد
دست بر ماشه برد همچون گردآفرین
از آفریدگار اجازه خواست
که حرامی را بیندازد بر زمین
آنچنان که آموزگارش یادش داده بود
دقیق شلیک کرد با سلاح نیمه سنگین
زمین کناردرب حیاط را
ز خون حرامی کرد رنگین
حرامی فریادی دردناک برکشید
قالیچه را انداخته و لنگان برپرید
بانوی آریایی ما شجاعتش شهره ی خطه ی پارس گشت
تا سالها این داستان واقعی دهان به دهان می گشت
نویسنده – شاعر : علی جوکار
خوانش : زهره رضایی
ادیت : آتش
دیگر داستان های خواندتی نویسندگان سایت عشق زیبا
باد زن ها را می برد نویسنده حسن محمودی خوانش فرح امیدی
داستان کوتاه تلخ ترین خاطرات شیرین نویسنده داوود قاسم زاده
داستان خواب گل سرخ از چیستا یثربی با صدای هلن محمدنیا