شعر عشق دیروزی محمدرضا نظری خوانش شعر نگار هادی
شعر عشق دیروزی محمدرضا نظری خوانش شعر نگار هادی
سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی…
که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
وَ میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی
به خاطر داریَم آیا؟ ،به خاطر دارمت،آری!
سلام ای باورِ پاکی، که از چشمم نیفتادی
تو در من زنده ای،…هستی!، گمانم دوستت دارم
که با هر واژه ی شعرم، عجینی، مثل همزادی
سکوتم را نکن باور، خودت هم خوب میدانی
که در اشعارِ من چیزی، شبیهِ داد و فریادی
فلانی وصفِ این حسرت، مگر در شعر میگنجد؟!
تصور کن درِ حجله، بمیرد تازه دامادی
اسیرِ عشقِ من بودی، زمانی…لحظه ای، روزی
رهایت کردم و گفتم: پرستویم تو آزادی
نوشتی :بی تو میمیرم، خرابت میشوم عمری
خلافِ آنچه میگفتی، ببین حالا چه آبادی!!
نه پیغامی، نه پسغامی، چه راحت بردی از یادَم!
نه حتی نامه ای…شعری، برایِ من فرستادی
حقیقت زهر تلخی شد، که آگاهانه نوشیدم
از این هم تلخ تر باشی، همان شیرینِ فرهادی
شاعر : محمدرضا نظری (لادون پرند)
خوانش شعر : نگار هادی
تنظیم : اکبر ترکان
دانلود دکلمه شعرعشق دیروزی با صدای نگار هادی
دانلود ویدیو دکلمه شعرعشق دیروزی با صدای نگار هادی
شعر زیبای لبخند شاعر سیمین بهبهانی
متن ترانه ماندگار دو پنجره از گوگوش
شعر کوتاه فاصله ها شاعر پریناز ارشد خوانش شعر نگار
شعر سهراب شاعر فردین علائی خوانش شعر فریبا شکرالهی
پاییز شعر سرودنی شاعر فتاح پادیاب خوانش دکلمه مریم بختیاری
عالی