لحظه ی عاشقی شاعر بهناز پالیزبان
لحظه ی عاشقی شاعر بهناز پالیزبان
روزی که من عاشق شدم، یک عصر بارانی نبود
یا در کنار ساحل و دریا که طوفانی نبود
روزی که من عاشق شدم بامن تو هم عاشق شدی
با آنکه بین ما دو تا آن لحظه پیمانی نبود
من بی اجازه عاشق چشمان ناز تو شدم
حرفی ولی از غصه و اندوه و ویرانی نبود
وقتی که من عاشق شدم، حال قشنگی داشتم
دردی نبود و این دلم، دنبال درمانی نبود
من در کنار پنجره، در یک شب شهریوری
عاشق شدم، این ماجرا اما به آسانی نبود
دنیای من زیبا شد و خنده به لبهایم نشست
دلتنگی و دلشوره و یک چشم گریانی نبود
من بی خبر عاشق شدم، در یک شب شهریوری
آن شب ولی ای نازنین، یک عصر بارانی نبود
شاعر : بهناز پالیزبان
بیوگرافی بهناز پالیزبان
اشعار بیشتر بهناز پالیزبان
بیشتر بخوانید
شعر نگار بی مثل شاعر رضا حمیدی راد
شعر یوسف دل و حال دل من شاعر آنجلا راد
مجموعه اشعار کوتاه بانو مهناز توماج ( آوات)
دلنوشته برف نویسنده خوانش متن علیرضا فراهانی
بیوگرافی و شعرهای خارجی