روزهای سیاه شاعر ﻓﻠﻮﺭﺍ ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ
روزهای سیاه شاعر ﻓﻠﻮﺭﺍ ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ
چنگ می زنم
به محل تلاقی دوفصل
پاییز به زمستان نچسبد
چنگ می زنم
روزهای رو سیاه برفی را
از زمستان آن تقویم کوچک
مداد پاکن های دورنگی
که همیشه دفترم را سوراخ می کردند
گفته بودند
اشتباه آدم را نمی کشد..
سوراخی درست وسط پیشانی ات می گذارد
یا میان قلبت
ما به خاک افتادیم
و خاک نمی دانست
این رد سرخ با هیچ پرچم سفیدی
کفن نمی شود
حالا چه فرقی می کند زندان خانه ات باشد
یا خانه ات وسط زندان به روزهایت دهن کجی کند
من خسته ام
و انگشت جوهری ام خسته است
و برگ های شناسنامه ام خسته
و همه ی درختهای بهشت زهرا خسته اند
برگی نیست
شاخه ای نیست
پرنده های عبوس، خانه به دوش
و ریشه ها ی تشنه تا ابد
خون سال های سگی را نفس می کشند
شاعر : ﻓﻠﻮﺭﺍ ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ
بیشتر بخوانید
اشعار یعقوب رستمی ثالث
لبخند ماه شاعر حمیرا سپهری یگانه
شاد بودن نویسنده شیما سبحانی دکلمه فاطیما
مست تنهایی شاعر ابراهیم روزبهانی دکلمه کاترین صادقپور
بیوگرافی و شعرهای خارجی
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورها
Different language of poems