دلنوشته حماقت محض از اردشیر هادوی دکلمه مجید فانی

دلنوشته حماقت محض از اردشیر هادوی دکلمه مجید فانی
می دانی ؟؟؟
حماقت محض است اگر دلتنگ کسی باشی که برایش هیچ فرقی با آدم های دیگری که در اطرافش هستند نداری .
دیوانگی است، اگر دیوانه وار کسی را بخواهی که تو را خیلی عادی می خواهد ؛ مثل تمام آدم های دیگر
اما یک جاهایی هست که این حماقت و دیوانگی را می کنی
چون چیزی دست خودت نیست
تو تصمیم گیرنده نیستی
بازیچه ی دست دلت هستی و افسارت دست اوست
هر طرف که بخواهد می کشدت
و این وسط فقط جای گره طناب افسار روی گردنت آزارت می دهد و آزارت می دهد و آزارت می دهد و …
آخر یک روز آن قدر به گلویت چنگ می اندازد که خفه ات می کند …
تو می میری بدون آن که اتفاقی بیفتد
این وسطط یک نفر هست که وقتی تو نباشی ، همه ی آدم های اطرافش می شوند تو …
.
به قلم زیبای : اردشیر هادوی
دکلمه : مجید فانی
عکاس : پژمان بیضایی
.
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
مبارکت باشد شعر و دکلمه محمد حسین (سکوت)
شعر عروس خیال از حسن اسدی شبدیز دکلمه لیلا موسوی
از سری نامه های عاشقانه دارا به سارا از داوود قاسم زاده