شعر زاده ی خورشید شاعر امیر اخوان
یا نجاتم می دهی یا می شوم برباد من
یا خرابم می کنی یا می شوم آباد من
کولی و مست و خرابم در هوای کوی تو
می توانی صبر باشی باعث فریاد من
این قلم هم تیشه ای در بیستون دفترم
یاکه میخوانی مرایا همچو یک فرهاد من
من تورا سبز و قشنگ و بکر می پندارمت
یا که در دستت تبر داری ویک شمشاد من
یک مخدر در نگاه توست باور می کنی؟
آبرویم می رود چون میشوم معتاد من
مادرم حتما که نفرین میکند چشم تورا
وای از نفرین او غمگین و دشمن شاد من
اهل تابستانم و گرمایِ بی اندازه اش
زاده یِ خورشیدوبیست وپنجم مرداد من
شاعر : امیر اخوان
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
شعر من شاعر غلامعباس سعیدی
شعر رسم عاشقی شاعر مریم قهرمانلو دکلمه سمیه
مداد رنگی های مرا بیاورید شاعر دکتر فاطمه لشکری
بی تو شاعر سیده زهرا شفیعی دکلمه نگار هادی و فاطیما
غرق تمنای تو ام شاعر رهی معیری دکلمه مجتبی جان جان