مجموعه اشعار کوتاه شاعر بانو معصومه صابر
مجموعه اشعار کوتاه شاعر بانو معصومه صابر
یادمان رفت دهان را برای چه بر صورتمان کشیدند!
جز برای بوسه و سکوت؟
که جز این حرام بود رسالتش…
می گویی چقدر دلتنگی تو؟!
_جهانی ست در دلم
جهانی هزار ساله
و هر روزش عصر جمعه!
دارم لبخندها را به گریه ها میدوزم
و تو هی میپرسی از پرنده ای که از آسمان دلگیر است
می گویی
چقدر دلتنگی تو؟….
می دانی؟
جهانی ست در دلم
جهانی هزار ساله
و هر روزش
عصر جمعه…
شاعر : معصومه صابر
…
خواب اگر نبود
چقدر آدم ها دق می کردند!
همان هایی که به شوقِ دیدار کسی
چشم هایشان را می بندند …
شاعر : معصومه صابر
…
و ” زندگی ”
تنها واژه ای بود
برای پر کردن جای ِ خالی ای در شعرهامان
حرف هامان
دلخوشی خواب هامان…
بی آنکه بدانیم چگونه است؟!
این بود ” زنده گی “؟
دهان باز کرد غربت ِ همیشه همسایه :
زنده نبودیم
شاید….
آه ای غربت ِ همیشه همسایه!
تلخ تر از مردمانی
که نمی دانند ، می دانند…. چیست؟؟
شاعر : معصومه صابر
…
دلگیرم
شبیه ِ موسیقی ِ بی کلامی
که می خواهد
در گلوی ویولن ی خسته
پرنده ای را ببوسد!
هیچ پرنده ای
روی سیم های ویولن
نمی نشیند….
شاعر : معصومه صابر
…
بیوگرافی شاعران سایت عشق زیبا
بیشتر بخوانید بشنوید
شعر مکافات عمل شاعر جواد الماسی خوانش شعر فاطیما
شعر نیمکت ته باغ شاعر ویدا فیروززاده خوانش شعر نجوا
اومدی از یلدا شبی شاعر علیرضا بهرامی خوانش مریم بختیاری
دختر قشقایی ام شاعر مریم فلاحت دوست خوانش فریبا شکرالهی