شعر گرمای خیالش شاعر محمد امیری خوانش شعر الهام رازقی
شعر گرمای خیالش شاعر محمد امیری خوانش شعر الهام رازقی
قلم با عشق می رقصد به روی بستر دفتر
بهارت میرسد ای عشق، خزانت میرود آخر ..
دراین شبهای بیمهتاب،سرودم شعرهای ناب
فقط از عشق می گویم، کند شاید مرا باور
هوای روزگار دل اگرچه زرد و غمگین است
به شور شعر چشمانش،شود احوال من بهتر
اگر در سوز و سرمایم ، اگر اینگونه تنهایم
به گرمای خیالش می روم تا عالمی دیگر
قلم بر روی دستانم و حال مبهمی دارم..
دلم چون کوره ای سوزان، به زیر تل خاکستر
به عشق تار گیسویش چنین شوریده سرگشتم
به شوق دیدنش گریان؛نگاهی مانده روی در
شاعر : محمد امیری
خوانش شعر : الهام رازقی
دانلود دکلمه شعر گرمای خیالش
بیشتر بخوانید بشنوید
داستان صوتی لیلی و مجنون با صدای سانیا انوش
دلنوشته دلم کمی تفاوت میخواهد نویسنده ناهید جوادی
دلنوشته بوی عید نویسنده کاملیا خوانش متن کاترین صادقپور
شعر چشم های فریبنده شاعر خوانش شعر امیر نقدی لنگرودی
آدم عاشق نویسنده پریسازابلی پور گوینده سمیه کریمخانی محسن صادقیان