ای عشق کجایی شاعر امید نورانی خوانش دکلمه علی (تنها)
ای عشق کجایی شاعر امید نورانی خوانش دکلمه علی (تنها)
میدانم از این شعر تو خوانی سخنم را که نهان باشد و اما قلمم جار زند پس تو کجایی
میدانی از این بیت که گفتم ز تو خون بر دل من باشد و اما تو دگر باز نیایی
بیتابی هر مصرع من خنجر تیزی زده بر حنجرهام تا بنویسم و بگویم
ای صاحب این دل تو بگو با من و با خانه خود قهر چرا گو که تو اینگونه چرایی
گفتی من اگر رفتم از آن خانهٔ آرام که روزی سبب رامش و آسایش من بود
ای رازترین راز دلم سوز در آن خانه که من نیز بسوزم ز همین تلخ جدایی
گفتم تو چرا سوختهای ای همه زیبایی خلقت که وجودم همه از توست صفایش
شاید که همین قسمت ما بود وَ این تلخ سفر حکمت محکم شدن عشقِ چو مایی
گفتی تو اگر جای منِ خستهتر از هر که در این بازیِ ایام نشینی به غمی تلخ
آیا بتوانی قدمی باز بر آن خاطره هایی که تمام است گذاری و بیایی؟
نشنیده گرفتم سخنانی که تو گفتی وَ شنیدم وَ دلم سوخت وَ خاکستر غم شد
یک جمله فقط با لب لرزان که حکایت ز دلی تنگ کند من به تو گفتم ؛ ای عشق کجایی…
شاعر : امید نورانی“فانی”
تنظیم خوانش دکلمه : علی ( تنها )
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
شعر حال من و دل شاعر بهناز پالیزبان
شعر عشق شاعرانه شاعر طاهره داوری
رها کرد مرا شاعر اکبر آزاد دکلمه نگار هادی
شعر کار مسیحا شاعر استاد کیوان محب خسروی
شعر زنگ انشاء شاعر علیرضا شتابی دکلمه زهرا عالمی