شعر بهانه شاعر خوانش دکلمه میمنت تولایی
شبی به روی آینه سلام تو بهانه شد
وپای کوهی از غرور عشق تو جاودانه شد
چشم گشودم و دراین ضجه ی مغرور تنم
بازی چشم مست تو قلب مرا نشانه شد
در شب تلخ بی کسی در خم چنگ این فلک
وای که شانه های تو برایم آشیانه شد
شعله ی آه بی صدا ز زخمه های تار من
شکسته شد و ساز تو ترنم ترانه شد
حماسه ی عروج من در تب بیکرانه ها
شاه نواز قصه ها شهره ی این زمانه شد
خدای آسمانیم برای رند دربه در
فصل خزان قصه اش دوباره پر جوانه شد
زخم شکست های من ،سایه ی ترس های من
باز به دست مهر تو حکایت و فسانه شد
شعر من از حضور تو جوانه میزند و لیک
برای ازتو گفتنم شعر فقط بهانه شد
شاعر خوانش دکلمه : میمنت تولایی
تنظیم : اکبر ترکان
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
بغض شعر شاعر رها احمدی خوانش فاطمه زحمت کش (آوا)
عزیز نداشته ام نویسنده امیررضا لطفی پناه خوانش دکلمه هلنا
دلیل بی دلیل دوست داشتنم نویسنده پریناز ارشد خوانش هلنا
شعر مادر شاعر سیده زهرا شفیعی خوانش مجتبی جان جان