شعر روز قیامت شاعر فرزانه ایروانی خوانش دکلمه بابک سلامت
ترسم قیامت شود
ومن در پیشگاه قبله گاهم
شرمنده دستانی شوم
که نوازشم می کردند
اتش جهنمی را
که از چشمانش بر تن بیقرار من
لرزه انداخته بود را
می دیدم
که جهانی را می سوزاند
به گور رفتم …
شب اول شد
نکیر دل
منکر عقل
بر سر این جسم بی روح
شروع به بازخواست کردند
لال شدم
اسمش از خاطرم پر کشیده بود
تنها شمیم عطر
موهایی
بر من مستولی بود
که هر شب بر بالینم
حاضر بود و با آن
چنگ غزل واژه
می نواختم
شاعر : فرزانه ایروانی
خوانش دکلمه : بابک سلامت
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
شعر حيرانم شاعر امید استیفا
من کویر خواهم ساخت شاعر بهزاد حیدری
شعر کلبهی احساس شاعر بانو بنفشه انصاری ( پرتو )
دریا ی بی موج محمد حسین کرمی دکلمه رضا کاظمی (دایی رضا)