نامه ی غمگین شاعر جواد الماسی خوانش دکلمه مریم حبیبی
این نامه ی غمگین برسد دست نگارم
با اشک نوشتم که بداند گله دارم
با اشک به هر گوشه ی این نامه سرشتم
از بیکسی و درد و غم و غصه نوشتم
از درد نوشتم که بخواند گل نازم
اینجا منم و دلهره و ناله ی سازم
شاید برسد دست تو این نامه ی غمها
شاید که تو هم مثل منی بیکس و تنها
بعد از تو نفس تنگ شده سربه گریبان
شک کرده به احوال زمین ، نازل قرآن
بعد از تو بگو با دل ویرانه چه سازم؟
با تلخ ترین خلوت این خانه چه سازم ؟
بعداز تو شده خاطره ها قاتل جانم
درد و غم تـو باعث ایـن قـد کمانم
عشقت آتش افتاده به جان کشت مرا
طعنه و دلهره و زخم زبان کشت مرا
تو ندیدی که چها با من عاشق کردند
دل خونم به ستم رنگ شقایق کردند
آخر نامه ام امضا شده است سنگ صبور
آنکه هر لحظه به یاد تو شود زنده به گور
شاعر جواد الماسی
خوانش دکلمه : مریم حبیبی
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
شعر پاییز هزار رنگ شاعر سوده آریا
شعر حال من و دل شاعر بهناز پالیزبان
شعر می فهمد شاعر الهام حق مراد خان
شعر آرزوی دیدار شاعر میترا دلفان آذری
شعر دخترم شاعر مهدی سهیلی دکلمه نگار هادی