دلنوشته حسرت زنان سرزمینم پریناز ارشد دکلمه هلنا
امروز چشمانم به برگه ی حویتم افتاد
ناخداگاه از دیدن عکسم خنده ام گرفت
و چه زود بزرگ شده است آن دخترک
شیطان کوچه ها
وکمی پایین تر نام والدینم
آنهایی که تمام جوانیشان را در لابه لای
سپیدی موهایشان جا گذاشتن
و چه دور شدن از زادگاه مادریشان
و چند عدد که گواهی زادروز حضورشان است
و چقدر زود بزرگ شد آن دخترک پراز هیاهو که آزادانه پرسه میزد در کوچه و خیابان
و صفحه رو به جلو
مشخصات همسر
تاریخ ثبت ازدواج
نام فرزندان
وای خدایا اینجاهم پرشده؟
مگر من چندسال دارم ؟
کی به عقد جوانی ام در امده ام
کی دستان ظریفم را در دستان بزرگ این
زندگی سخت نهادند
من کی آبستن این سرنوشت شدم
و باز نگاهی به عکس صفحه ی اول
چه کودکانه میپنداشتم من همان عروس شبهای بارانیم
و دخترکی که موهایش را من شانه میزنم
ثمره ی همین روزهای رفته است
من در اوج کودکی پا به دنیای زنان گذاشتم جایی که بر تمام شیطنت های من سرپوش گذاشتن
و حال من موهای دختر۶ساله ام را شانه میکشم
و در دلم میگویم هیچ وقت بزرگ نشو عزیزجان مادر
چقدر من زود بزرگ شده ام
شاعر : پریناز ارشد
دکلمه : هلنا
تنظیم و میکس : اکبر ترکان
دیگر اشعار و دلنوشته های شاعران سایت عشق زیبا
متن ادبی کوتاه زیبا نویسنده مریم.ب
دست نوشته مردها از آرزو یزدانی
روح سرگردان زنی هستم به قلم سیده سارا صالحی خوانش هستی مرادی