چارپاره شاعر لیلا میرزایی
چارپاره شاعر لیلا میرزایی
باید لحظه هارو ورق میزدم
که از نیش هر عقربک دور شم
تظاهر کنم منتظر نيستم
با جبر زمین و زمان جور شم
تو رفتی قطار تو با شهر رفت
فقط خاطرات تورو جا گذاشت
حقیقت همین بود غیر از خودت
منو کل شهر اینجا تنها گذاشت
تو سینه یه قلب که با هر تپش
با دوریت داره مختصر ميزنه
یه گنجشک بی تاب که تو قفس
واسه دیدنت بال و پر ميزنه
شکستم بیا تکه هامو ببین
نمیشه شکستامو پیوند زد
کی میتونه با نیمه جون سر کنه؟
مگه میشه قلب منو بند زد؟
گلومو گرفته که ابری شدم
سکوت خداحافظ دست تو
یه فریاد پر انزجاره منو
ترافیک غصه تو بن بست تو
شاعر : لیلا میرزایی
بیشتر بخوانید
شعر رقص لزگی شاعر سهیل فخری
غزل هرزه دلی شاعر داوود محمدکیا خوانش فریبا دادگر
این دیوانه کیست شاعر نسرین جهاندیده خوانش شهلا رضاپور
شعر مدعی شاعر پونه حاج علیان خوانش کیهان ژولیده انارکی
دکلمه های بیشتر
بیوگرافی و شعرهای خارجی