اشعار کوتاه شاعر سمانه نوری میترا
اشعار کوتاه شاعر سمانه نوری میترا
مگه میشه راحت تمومش کنیم
جدائی مگه آخرین راهشه ؟!
باید سرنوشت و شکستش بدیم
نرو عشق من ، آخرین خواهشه !!!
سمانه نوری میترا
***
” دو نفر ” بودیم که ” ما ” شدیم
قرارمان بود اگر کسی بینمان آمد
از جان ِ من باشد
نه ” چشمهای تو ” !!!
سمانه نوری میترا
***
من خیلی وقته ، با چشات قهرم
محاله که سمت ِ تو برگردم
هرجوری با من بودی باکی نیس
من با خودم بد جوری ، بد کردم !!!
سمانه نوری میترا
***
باران می بارید که رفتی
دویدم
در آغوش کشیدم بوسیدمت
نمیدانم چرا
باران ها
شور شده اند …
سمانه نوری میترا
***
به تو وابسته شدن ، حس غریبی دارد
مثل دیوارِ ترک خورده لب ِ بام ِ بلند …
سمانه نوری میترا
***
من خیلی وقته ، با چشات قهرم
محاله که سمت ِ تو برگردم
هرجوری با من بودی باکی نیس
من با خودم بد جوری ، بد کردم !!!
سمانه نوری میترا
***
از نو می نویسم
داستان عاشقیمان را
شاید اینبار
در میان هجمه ی کلمات
توی رودربایستی ماندی
عاشقم شدی…
سمانه نوری میترا
***
شاعر : سمانه نوری میترا
بیشتر بخوانید
تخیل پرواز متن و آوا نسرین جهاندیده
وعده بهشت و جهنم شاعر معصومه صابر
عاشق شدن نویسنده فاطمه جوادی خوانش کمند کاویانی
دکلمه های بیشتر
علی تنها
زهرا عالمی
مریم بختیاری
بیوگرافی و شعرهای خارجی