آتش شاعر رضا پناهیان الوارس
آتش شاعر رضا پناهیان الوارس
به دور شمع سوزانت پرم آتش گرفت “امشب”
درونم شعله شد چشم ترم ، آتش گرفت “امشب”
مثال نوشدارویی گرفتم ساغر از دستت
چنان بر لب نهادم ساغرم آتش گرفت “امشب”
در آغوش خیالت عشق بازی بس حرارت داشت
مذابم کرده گرما ، پیکرم آتش گرفت “امشب”
گلستان کن برایم آتش نمرود عشقت را
پریدم در هوایت شهپرم آتش گرفت “امشب”
مرا با عشق پیوستی ، کنون آبستن دردم
از این بی خانمان پا تا سرم آتش گرفت “امشب”
به خواب ناز میدیدم که مهمان دلم بودی
ز گرمای حضورت بسترم آتش گرفت “امشب”
دمیده صور را انگار اصرافیل چشمانت
قیامت گشته بر پا محشرم آتش گرفت “امشب”
شکایت از تو بر” منصف” نوشتم ناگهان دیدم
که نامت شد حریق و دفترم آتش گرفت “امشب”
شاعر : رضا پناهیان الوارس (منصف)
شعرهای بیشتر رضا پناهیان الوارس (منصف)
بیشتر بخوانید
آخرین دادگاه شاعر نفیسه ماچانلو
غزل هوای عاشقی شاعر همایون رحیمیان
بدرود شاعر سیده زهرا شفیعی خوانش فاطیما
دکلمه های بیشتر
مریم بختیاری
علیرضا چولابی
کیهان ژولیده انارکی
بیوگرافی و شعرهای خارجی