شعر آینه شاعر بانو هستی مرادی خوانش دکلمه زهرا عالمی
مدتی هست که این آینه هم
چهره پیر مرا همدم نیست
صورتم غرق چروک است
و این آینه هم…
با تماشای رخم می شکند
آری انگار جوانی رفته
در دل خاطره ها
آینه خوب مرا می فهمد
که فقط متکی جعبه ی آرایشمم
تا که پنهان بکنم
خط پیشانی را…
تازگی ها به خودم
بیشتر می رسم اما افسوس..
دست هایم به بلندی قد مویم نیست
آینه حق دارد
نگرانم باشد
چونکه آن دست که می بافته موهای مرا
در دل خاطره ها جامانده…
باید این آینه راخرد کنم
که فقط می بافد…
جای مو…
عمق خیالات مرا…
وقت آنست که کوتاه کنم
قد موهای پریشان شده را…
شاعر : هستی مرادی
خوانش دکلمه : زهرا عالمی
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
شعر حيرانم شاعر امید استیفا
غزل برازنده شاعر فردوس اعظم
رها کرد مرا شاعر اکبر آزاد دکلمه نگار هادی
شعر بعد تو شاعر رها احمدی دکلمه نگار هادی
شعر صدای پای یلدا شاعر گیتی صلاحی نژاد (چکاوک)