یک بار طعم شادی بر روی لب چشیدی شعر و دکلمه بهجت مهدوی
یک بار طعم شادی بر روی لب چشیدی ؟
یا سر مه ای زعشقم بر دید ه ات کشیدی ؟
ای جویبار جاری بر چشم های خسته
آخر چه شد که ما را از قلب خود بریدی ؟
گفتی به عاشقانت از من چه می گریزی
نا مهربان تو نا گه از کوی ما دویدی
دنیای من تو هستی بی یاد یار هیچم
لبخند بر لبانم چون غنچه ای ربودی
بیرون نمی توانم باشم ز آرزوها
چون برق آذرخشی از فکر من پریدی
شعر و دکلمه : بهجت مهدوی
.
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
غزل تنهایی از شهلا محمودی با صدای حسین زنهاری
دلنوشته باغ انار از سمیه رمضانی گیگاسری دکلمه رضا کاظمی (دایی رضا)
شعر چشمان تو از فرهاد شریفی دکلمه شیوا جهانتابی