ساعت صفرعاشقی دیدار در رستوران از علی جوکار دکلمه مرتضی خدام و میترا قلعه پور
( ساعت صفرعاشقی )
دست در دست هم گذاشتیم و
چشم در چشم
خیره به آتشین لبها
در انتظار ظهورهزار قصه ی فراق و آه
تازه برگشته بودیم از فرودگاه
نمی دانستیم از کدامین حرف ناگفته ی دل
سخن را کنیم آغاز و بسراییم نیلوفری آوا
هرکدام در دل شیدایمان نجوا می کردیم
از چه سوزهجران
درب درد دل را کنیم باز؟
شالی صورتی بر سرش
صدپله رعناترکرده بودآن رخ محشرش
دل از قامت من ربوده بود سالها
کنون آن دیدگان افسونگر ترش
زشوق دیدار …
بی تاب من یار
پلکهایش بازی می کرد بسان رشته های سه تار
خسته نشسته روبروی هم
سفره ای پهن
شامی یادگاری به راه
میزبان رستورانی که محوشده بود
در اشارتهای دیوانه وار ما
موسیقی روح نوازی که خاطرات ما را
به نسیم شبانگاهی سوغات می برد
وما در اندیشه ی فرداها
دل دلواپس را سرزده مهمان می کردیم به آغوش لبخندها
به قلم زیبای : علی جوکار ۷/۸/۱۳۹۵ شیراز.ساعت۲۲
دکلمه همزمان : میترا قلعه پور و مرتضی خدام