شعر یاد تو از آنجلا راد
قلم از یاد رخت تاب و توان می گیرد
باز از شوق نگاهت هیجان می گیرد
یادت آنقدر عزیز است برایم ، هر شب
قلبم از گرمی عشقت ضربان می گیرد
عقربه های زمان چشم به راه قدمت
موقع آمدن تو نوسان می گیرد
گرچه با رفتن تو مرده دل خسته ی من
دل من بعد تو در سینه چنان می گیرد
بغض دل اشک شد از دیده نبارید امّا ،
همچو ابری که در اوج خفقان می گیرد
همه شب منتظرم یوسف گم گشته ی من
چو بیایی نفس از بوی تو جان می گیرد
به قلم زیبای : آنجلا راد ۹۵/۱۱/۵
https://telegram.me/Angella_sher