شعر من سکوتم شاعر خوانش دکلمه فردین علائی
شعری، هوسی، گریه و هذیانی هیچ
نه صدایی نه سکوتی ضجه ای هست دل زار مرا
همه در خواب ولی این دل من
تازه بیدار شده با غم دیرینه خود
سخنی، گفت و شنودی
درد دل های سکوتش که همه
شوره زاری شده از نم نمناک
نم این دیده ی کم سو که شده تنگترین روزنه محو خیال
همه اینها قَلَیان دل دیوانه بی تاب منست
من سکوتم
خود شعرم که نخواندست مرا هیچکسی
من زمانی خود باران
پرتو نور مجسم شده بر آبی دریا
انعکاسی بودم
خرده پژواک که از جنس غرور
هر دمی دست میان دل کوهی می زد
من خود آن کوه آن زمین گاهی هم جان جهانی بودم
“بود” بودم
حیف و صد حیف که “صرفم” کردند
بود بودی، بوده بودی
دوده گشتم خود خاکستر آن پیر؛ فرتوت زمانم
من سکوتم
خود شعرم که نخواندست مرا هیچکسی
شعر خوانش دکلمه : فردین علائی
موسیقی تنظیم : فرزان علائی
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
دلم تنگ است امشب شاعر جواد رستم خانی ( جاوید )
دلیل بی دلیل دوست داشتنم نویسنده پریناز ارشد خوانش هلنا
هوای چشم ها دکتر مهوش سلیمانپور خوانش دکلمه زهرا عالمی
یک بار می شود عاشق شد شاعر مژگان مهر دکلمه علی برزگر