نامه می آید برایت از حسین حیدری دکلمه مریم حبیبی
عاشقی درمانده ام،درمانده باشی عیب نیست
بی هدف در قلبِ یاری مانده باشی عیب نیست
پیشِ من هستی ولی دور از منی در قلبِ او
با من و در فکرِ او جا مانده باشی عیب نیست
ادعا داری که من را دوست میداری ولی؛
عشق را در گوشِ یاری خوانده باشی عیب نیست
نامه می آید برایت نامه ای از سمتِ او
از برایِ نامه اش خواننده باشی عیب نیست
دور می گردی تو از من،مرگ هم نزدیک تر
بینِ دستان اجل، وامانده باشی عیب نیست
شعر هایم را برایت هیزمی تر کرده ام
خشک و تر را پیشِ هم سوزانده باشی عیب نیست
خونِ شعرم می خروشد در رگم چون شعله ای
شعله یِ عشقِ مرا کاهنده باشی عیب نیست؟
مرده ام در قلبِ تو،ای زنده در قلبم هنوز
در دلِ دلمرده یِ من زنده باشی عیب نیست
سال ها بودی برایم چون خدا اما بگو
تو برایِ عشقِ خود چون بنده باشی عیب نیست؟
شاعر : حسین حیدری “رهگذر”
دکلمه : مریم حبیبی