ایمان شاعر مجید محبعلی دکلمه سایه بابایی
ایمان شاعر مجید محبعلی دکلمه سایه بابایی
مدتی بود که دل بی سر و سامانِ تو بود
جهتِ قبله نما سویِ شبستانِ تو بود
کوچه ها ، پنجره ها ذکرِ ترا می گفتند
صحبتِ آینه از زلفِ پریشانِ تو بود
تا که فهمید دلت عاشقِ چشم ات شده ام ؛
عاشقِ شبنمِ اشکی که به مژگانِ تو بود ؛
پنجره رو به خودش نم زده از ناله و غم
شاهدِ هم نفس اش ابریِ چشمانِ تو بود.
همه جا شعر و غزل از تو سخن می گفتند
یادِ عاشق شدگان مطلعِ عنوانِ تو بود
این غزل شرحِ تمامیتِ ایمانِ به توست
شوقِ هر واژه یِ آن عاشق و گریان تو بود.
شاعر : مجید محبعلی
دکلمه : سایه بابایی
دانلود دکلمه غزل ایمان با صدای سایه بابایی
دانلود ویدیو دکلمه غزل ایمان با صدای سایه بابایی
اشعار بیشتر مجید محبعلی
رویش تردید گلدان شاعر مجید محبعلی
مجموعه چکامه های دلتنگی شماره یک از مجید محبعلی
دکلمه های بیشتر سایه بابایی
خدا شاعر دکتر مریم جعفری آذرمانی خوانش سایه بابایی
شعر رعد شاعر پریسا صفاریان خوانش شعر سایه بابایی
شعر ارزان فروشان شاعر غزل آرامش خوانش شعر سایه بابایی