شعر دیر شد شاعر فرح علی بابایی خوانش شعر نجوا
شعر دیر شد شاعر فرح علی بابایی خوانش شعر نجوا
انقدر دیرامدی جانا،که یارت پیرشد
سوخت ازهجران تو،ازجان شیرین سیرشد
حلقه های اشک چشمم مثل اشک داغ شمع
ریخت ازچشمانم وبردامنم تبخیرشد
سال ها پنهان نمودم سوز عشقت را ولی
عاقبت آوازه ی این عشق عالمگیر شد
اینه روی مراتادید،رو،درهم کشید
ازتماشای رخ زردم چو من دلگیرشد
وحشت ازکابوس و دردلشوره هایم غوطه ور
ناگهان خواب شب بیماریم تعبیر شد
کوچه ی دلواپسی از رفتنت دلتنگ بود
امدی ازرد پاهای توغافلگیر شد
انقدردیرامدی تاروحم ازتن پرکشید
اشکهایت تاابد سیلاب دامنگیرشد
امدی اما دلم ویرانه شد چون شهربم
گرچه معماردلم بودی ولیکن دیرشد
شاعر : فرح علی بابایی
خوانش شعر : نجوا
دانلود دکلمه شعر دیر شد با صدای نجوا
بیشتر بخوانید و بشنوید
متن ترانه خاطره انگیز رفتم که رفتم مرضیه
شعر سپید بامن بمان مهربانم شاعر نیلوفر بهراد
شعر تو رفتی شاعر جواد رستم خانی خوانش زهره رضایی
شعر چه کردی شاعر دکتر افشین یداللهی خوانش شعر شییده و نگار هادی
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورهای سایت عشق زیبا
Different language of poems