تا نهایت عشق شاعر مریم قهرمانلو خوانش شعر سمیه زاوش
تا نهایت عشق شاعر مریم قهرمانلو خوانش شعر سمیه زاوش
من حواسم به تو بود
محوِ پاییزِ نگاهت بودم
و نفهمیدم کی
دلِ من عاشق شد…
من حواسم به تو بود
نبضِ قلبم چون پُتک
سینه را میکوبید…
تو نگاهم کردی
دلِ دنیا لرزید…
در همان حال به تو دل بستم
به تو قولی دادم
تا نهایت تا عشق..
در کنارت هستم…
گرچه میدانستم
عاشقی رنجِ بزرگی دارد..
تو که باشی اما
غصه ها خاموش اند
عشق میباردو بس…
دست در دستِ دلم بگذارو
با نگاهت غم از این دلهره ها بردارو
و نشانم بده عاشق هستی…
دلِ من فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عشق نباید ورزید..
ما به هم دل بستیم
و خدا هم خندید…
حالِ من خط به خطش دستِ تو است
بین این شهـرِ شلوغ
تو مرا میدانی
با همین زمزمه ها شعرِ مرا میخوانی
تو پناهم هستی
و چه حالی دارد
که به من دل بستی…
دلِ من
فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عشق نباید ورزید…
شاعر : مریم قهرمانلو
خوانش شعر : سمیه زاوش
دانلود دکلمه شعر تا نهایت عشق
بیشتر بخوانید … بشنوید !
شعر هم پای زیستنم شاعر میترا دلفان آذری
شعر دست قضا شاعر خوانش شعر میمنت تولایی
شعر نیلوفر آسمانی شاعر دکتر فاطمه لشکری راحیل کرمانی
شعر عشق تو شاعر سرخوش پارسا خوانش شعر لیلا موسوی