شعر نیلوفر آسمانی شاعر دکتر فاطمه لشکری راحیل کرمانی
شعر نیلوفر آسمانی شاعر دکتر فاطمه لشکری راحیل کرمانی
ای دست چین شده خزان
تو را هرگز ندیده ام
اما ترانه های بهاریت را بارها
از نفیر واژه های گرم دل آفتاب شنیده ام
من اینجا سالها باصدای غمگین تو خو گرفته ام
و هر صبح در هوای سینه آرام گرفته ات جاری می شوم
اما اینجا هر صبح
در دشت سینه پر درد و پاک مادرت
شاهد باران هایی بوده ام
که هر قطره اش
هر روز
نام تو را زمزمه می کند
من اینجا هر روز ترانه تو را
از لابلای
موج های درد آلود دریای بغض مادرت می شنوم
اینجا من هر روز بر کرانه ساحل نام تو می ایستم
و از این دور دستها
مادرت را سوار بر قایق سرگردانی اش
در لابلای موج های بیکرانه می نگرم
تو که نمی دانی نگاهش چقدر باران دارد
من می فهمم
آری من می فهمم که مادرم
شاعر : دکتر فاطمه لشکری «راحیل کرمانی»
مطالب بیشتر بخوانید, بشنوید اشعار , دلنوشته ها , دکلمه های عاشقانه
شعر هم پای زیستنم شاعر میترا دلفان آذری
شعر دار تنهایی شاعر رامین جعفری خوانش شعر نگار هادی
رقص جنون آمیز شاعر مهدی میرآقایی خوانش شعر نگار هادی
شعر تمنای دل شاعر جواد الماسی خوانش شعر مریم بختیاری
شعر طعم لبت شاعر علی قیصری خوانش شعر مریم بختیاری