شعر درد سکوت غزل شاعر اشرف السادات کمانی
شعر درد سکوت غزل شاعر اشرف السادات کمانی
آیا غزلی هست دگرگون شده باشد؟
از عشق به هر بیت تو افسون شده باشد؟
هر شب بچکد اشکِ قلم لحظه به لحظه
وابستگیِ او، به تو قانون شده باشد؟
از بس که به فکر تو و دیدار تو باشد
افروخته از سینه و دلخون شده باشد؟
خون دل خود را بچکاند وسط شب
خالی شود و گونهِ گلگون شده باشد؟
آتش بکشد شعله به تنهاییِ او باز
عاشق نشده، درد دل افزون شده باشد؟
آری شده، شاید! غزل از دردِ سکوتش
از بستر آغوشِ تو بیرون شده باشد
شاعر : اشرف السادات کمانی
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران و دکلماتورهای
شعر اشک لیلی شاعر داود همراز دکلمه راحله افسری
نمی دونن که تو بهانه منی شاعر مریم حیدرزاده دکلمه سمیه
شعر تمنای نگاه از شهلا شقاقی توتیا
آوای مستان
دکلمه های فروغ فرخزاد
دکلمه های مریم حیدرزاده
دکلمه های استاد فریدون مشیری
دکلمه های استاد فریدون فرح اندوز
دیوان صوتی حافظ با صدای مدرس زاده