شعر من شاعر غلامعباس سعیدی
دنیای رنگ رنگِ خیالی است شعر من
از هزل و حشو و مغلطه خالی است شعر من
سرزنده و بلند و رسا: نخلی از جنوب
زیبا و سبز و تازه: شمالی است شعر من
تلفیق تازگیّ و شکوه و نگاهِ سبز
ترکیب آب و ساحل و شالی است شعر من
گویا در اوج حرکت خود ایستاده است
آهوی نقش بسته به قالی است شعر من
تا روح من برون بتراود شبیه می
مانند کوزه های سفالی است شعر من
اوّل ببین عیار سخن را سپس بگو
بیجا مگیر خرده که عالی است شعر من
ای کدخدا بیا و بخوان دفتر مرا
دردِ دل تمامِ اهالی است شعر من
سرچشمه های شعرِ من از ناکجا مگیر
چون از همین حدود و حوالی است شعر من
شاعر : غلامعباس سعیدی
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران و دکلماتورهای عزیز عشق زیبا
شعر پروانه شدن شاعر محمد دری صفت
بازی شطرنج شاعر مینا کاظمی دکلمه زهرا عالمی
شعر انتظار شاعر فرزانه ایروانی دکلمه علی برزگر
مناظره شعر لیلی و مجنون جواد الماسی و بهناز پالیزبان