مناظره شعر لیلی و مجنون جواد الماسی و بهناز پالیزبان
مجنون سابق نیستم
لیلا برو ! شرمنده ام مجنون سابق نیستم
دیرآمدی و من دگر آن مرد عاشق نیستم
بعد تو بر زخم دل بس که نمک پاشیده اند
من حریف طعنه های این خلایق نیستم
نیمه شبها تا سحر صد بار مُردن ساده نیست
خسته ام لحظه شمار این دقایق نیستم
کودک احساس را در خود به دار آویختم
درد این است با خودم همواره صادق نیستم
آفتی زد شاخه های آرزو در هم شکست
سینه ام تنگ است و دنبال شقایق نیستم
بی وفایی از تو بوده این بماند نازنین
من دگر دنبال کشف آن حقایق نیستم
بعد تو لیلی مرا سنگ صبورم خوانده اند
دیر آمدی شرمنده ام مجنون سابق نیستم
شاعر : جواد الماسی
????????????
نگو دیر آمدی لیلی
بیا مجنون اشعارم سخنها تا سحر دارم
نگو دیر آمدی لیلی به دیده اشک تر دارم
بیا یادی کنیم از آن سبو و دل شکستنها
نگو رنجیده ای از من به شب ماه دگر دارم
دلم امشب پریشان است هوایت میدهد آزار
نگو خونین دلی از من ز عشقت من حذر دارم
سکوتت مرگ دنیایم غمت اندوه شبهایم
نگو جای سخن باتو به لب ذکر مفر دارم
سر عقل آمدم مجنون غزلگویت شدم امشب
نگو دیر آمدی لیلی به سر فکر سفر دارم
شاعر : بهناز پالیزبان
????????????
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران و دکلماتورهای سایت عشق زیبا
شعر پروانه شدن شاعر محمد دری صفت
لعنت به من و دل شاعر جواد الماسی دکلمه فاطیما
شعر عقل دیوانه و دل شاعر بهناز پالیزبان
شعر رازهای آسمان شاعر امیر اخوان