اینجا کسی دیگر نمیفهمد نگاهم را از اردشیر هادوی (دکلمه)
اینجا کسی دیگر نمی فهمد نگاهم را
هرگز نمی بیند کسی بخت سیاهم را
درد بدی افتاده بر جان غزل هایم
حتی غزل ، درمان نمی گرداند آهم را
نفرین آذر خورده بر پیشانی بختم
این صاعقه پاشیده تقدیر تباهم را
زیباترین احساس من مدفون پاییز است
سرمای پاییزی شکسته تکیه گاهم را
حالا که در چنگال دردی کهنه می میرم …
باید که بر دوشت کشی بار گناهم را
می بندم امشب بار رفتن را از این دنیا
اینجا کسی دیگر نمی فهمد نگاهم را …
شاعر : اردشیر هادوی ۱۹ آذر ۹۵
دکلمه : راحله افسری
دیگر اشعار شاعران سایت عشق زیبا
اشعار و دست نوشته کوتاه از اکرم علیکایی (ترنم ماه)
شعر بسیار زیبای عشق از الهام حق مراد خان (دکلمه)
غزلی زیبا با نام زمزمه های غزل از غزل سعیدی
شعر بسیار زیبای همرنگ جماعت از امین جهانبخشی
شعر بسیار زیبای مهتاب عاشقی از پرستش مددی
دلنوشته زیبا نوشتن زنانه همیشه درد نیست از مریم اسدی
شعر زیباست ولی در عین حال و یا بیشتر نا امیدکننده و بسیار بدبینانه و تلخ است.