شعر زن شاعر بانو مریم پورقلی
شعر زن شاعر بانو مریم پورقلی
همه شب
زنی در میان بازوان تنهایی
پشت شیشه های انتظار
هزار بار
به دیدگان منحوسش
ناسزا می دهد
و به روزگار ی که
لبالب هر روز
اورا به گور
هدایت می کند
پوزخند می زند
زنی با پرسه های بی هدف
با هجوم بی مهری
هم آغوش
با دستان گناه
دلش را به استثمار درد
پیوند میزند
وگاه گاهی فریاد ش را
تنها با هوسهای آه حراج می کند
و با سکوت
دل می خرد
زنی هست در میان هیاهوی شهر
پشت ترافیک های سنگین
چراغ های بی عبور
لبخندهای هرز را
به جان می خرد
و تن را
به یک نگاه مسموم
می بازد
زنی که
لبخندهای زورکی میزند
و با حسرت ،
زنانگی اش را
بر باد می د هد
زنی که
در تاریخ
می سوزد
و می سوزد
و می سوزد
و مدام
تکرار می شود
شاعر : مریم پورقلی
بیشتر بخوانید, بشنوید اشعار , دلنوشته ها , دکلمه های عاشقانه
شعر زیبای لبخند شاعر سیمین بهبهانی
شعر تب شهریوری شاعر خوانش دکلمه فریبا دادگر
شعر سپید کسی خدا را بیدار کند شاعر عطیه بزرگی
مجموعه اشعار کوتاه کتاب قبل از حکم تیر جمشید مهتاش
دلنوشته آغاز دل کندن نویسنده ویدا فیروززاده دکلمه کیمیا
دلنوشته اتفاق قشنگ نویسنده سونا محمدی خوانش دکلمه هلنا
داستان پیشنهادی::
داستان صوتی لیلی و مجنون با صدای سانیا انوش
داستان خواب گل سرخ از چیستا یثربی با صدای هلن محمدنیا