بهشت انفرادی شعر و دکلمه فاتیما رنجبری
بهشت انفرادی شعر و دکلمه فاتیما رنجبری
تن تکاندم از تمام خاطرات تلخ زخمی ام
از هراس سایه های شب در آفتابت آمدم
ای که مؤمنی به کشف چشمه های آب از سراب!
تشنهام من و به سرکشیدن شرابت آمدم
من پرندهام…پرندهی غریبه ای که در دلش
زخم تیرهای بیامان از اعتماد مانده بود
سقف، شکل دیگری است از قفس که سالها مرا
جفت من از آسمان گرفته و در آن نشانده بود
شهر بی تو جنگل است، کوچه بی حضورت امن نیست
با گروهِ گرگ های صفکشیده در پیادهرو
تن سپرده به تجاوز نگاهها و دستها
در جهنمِ بدونِ عشق و در جهانِ بعدِ تو
فکر میکنم به این که در جهان این درندگان
پرگشودن پرندگان غریب و غیرعادی است
اعتراف می کنم که کنج میله ها رهاترم
بند بازوان عاشقت بهشت انفرادی است!
سر سپردهام به امن شانههای مهربان تو
خستهام…بیا و تازه کن جهانِ کهنهی مرا
از هوای پرکُشان به لانهی تو آمدم، درخت!
بوسهبندِ امنیت بکن تنِ برهنهی مرا!
شعر و دکلمه : فاتيما رنجبری
تنظیم : مجتبی بابکان
دانلود دکلمه شعر بهشت انفرادی با صدای شاعر فاتیما رنجبری
اشعار و دکلمه های بیشتر فاطیما رنجبری
بیشتر بخوانید
دلتنگی شاعر چنور رشیدی
اشعار شاعر روژان حضرتی
یار جان نویسنده آزاده رمضانی دکلمه آرزو طینت
یلدا شاعر نغمه مستشار نظامی دکلمه فریبا شکرالهی
بیوگرافی و شعرهای خارجی
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورها
Different language of poems