شعر بسیار زیبای عاشقانه ترانه از مهرداد انتظاری
این روزا دور و برم از آدما خالی شده
روز و شب درد دلم با آینه گل می کنه
من شکابت می کنم از روزگار و آینه
تلخی زخم زبونامو تحمل می کنه
از همون روزی که رفتی خونه بوی غم گرفت
تو دلم جز حس مرگ و وحشت و آشوب نیست
سایه ی تنهاییا روی تنم قد می کشن
کاش بودی تا ببینی حالم اصلا خوب نیست
کاش بودی تا ببینی باغ سبز زندگیم
توی آتیش نگاهت رنگ خاکستر گرفت
من همیشه خوب بودم پیش تو اما چی شد
دامن این زندگی رو جای خیرت شر گرفت
با کسی از رفتنت چیزی نگفتم هیچ وقت
عاقبت عشق من و تو کنج سینم راز شد
اونقدر چشمای من از درد دوریت اشک ریخت
تا که پیش آینه مشت دل من باز شد
اومدی بعد از یه عمری زل زدی توی چشمام
چی شده دیونه ام خوبم بدم حرفی بزن
این سکوت لعنتیت امشب کلافم میکنه
من تقاص چی رو دارم پس میدم حرفی بزن
لا اقل حرفامو باور کن که بعد از رفتنت
گوشه گیر و خسته ام اینقدر آزارم نده
ای که چشمات آدم و حالی به حالی می کنه
من به تو وابسته ام اینقدر آزارم نده
این روزا دور و برم از آدما خالی شده
روز و شب درد دلم با آینه گل می کنه
من شکایت می کنم از روزگار و آینه
تلخی زخم زبوتامو تحمل می کنه
شاعر : مهرداد انتظاری
دیگر اشعار شاعران سایت عشق زیبا
شعرهای بسیار زیبای از شاعر بهزاد حیدری
مجموعه چکامه های دلتنگی شماره یک از مجید محبعلی
شعر از عشق تو جواد الماسی و دکلمه نگار هادی
بی نهایت دوستت دارم همراه با دکلمه از حسین زنهاری
شعر بسیار زیبای غزلم قهر نکن از اشرف السادات کمانی