شعر از عشق تو جواد الماسی و دکلمه نگار هادی
از عشق تو جز غصه و غم هیچ ندیدم
از میوه ی باغت به جز از درد نچیدم
از بس که دل آزده شد از بودن با تو
از عشق فقط فاصله ها بود شنیدم
برعشق وفا نیست دراین فصل و زمانه
بر بی کسیم تا به ابد نقشه کشیدم
دیدی که کبوتر بپرد به بال زخمی ؟
با سنگ جفای تو و مجبور پریدم
افسوس برعمری که هدر شد پی راهت
من بیکسی از عشق! فقط مزه چشیدم
هرکس نشود لایق عشق دُرّ گران است
افسوس بر این نکته کمی دیر رسیدم
حق دارد اگر داد زند سنگ صبورم
از عشق وفا هیچ ندیدم که بریدم
شاعر : جواد الماسی
دکلمه : نگار هادی
دیگر اشعار شاعران سایت همراه با دکلمه
اینجا کسی دیگر نمیفهمد نگاهم را از اردشیر هادوی (دکلمه)
شعر بسیار زیبای عشق از الهام حق مراد خان (دکلمه)
شعر به روز تلخ میخندم از احسان امیر سالاری (دکلمه)