اشعار و دست نوشته کوتاه از اکرم علیکایی (ترنم ماه)
قرصِ ماهَت شدم
امّا تو
آسمان نشدی
هنوز تب
داری انگار!
❤❤❤❤❤
برگرد بیا بار دگر شب سحری کن
بر گوش دلم زمزمه های دگری کن
من عاشقمو پای گریزم ز تو مرگ است
بر ما بدمو بار دگر جان به تنی کن
❤❤❤❤❤
در بغض اسیرم نکند بار دلم دوش
با سایه ی عشقت همه روزم شده آغوش
لعنت به من و حسِ مردد شدن من
کی باده ی جز “تو” بکند جام دلم نوش
❤❤❤❤❤
ذکر امشب را بگویم تا بشوید اشک چشم
آیه ی تنها شدن بعد از یه عمری خاطره
❤❤❤❤❤
شط رنجم، شط دردم، شط خون
کی شود “اَندوه” از شعرم برون
❤❤❤❤❤
از فلسفه ی”عشق” تا صحیفه ی باران
شرطش شده بارش حتّی به جفاکاران
❤❤❤❤❤
اندازه ی اندوه تو در شعر نگنجد
واژه نتواند که کند فاش ز اسرار
❤❤❤❤❤
و ای کاش
درختِ آلوی حیاطتان بودم
تا وقت سرودنِ
عاشقانه هایت من هم
سهمی داشتم
❤❤❤❤❤
انصاف نباشد که چو ما خسته ی عاشق
دَر بند توییم و تو ز هر بَند رهایی
❤❤❤❤❤
تو شاعرانه ترین
“حسّی” هستی که
عاشقانه
در من شعر
میشوی
❤❤❤❤❤
گاهی دلهایمان “سایلنت” است
بیصدا دوست میدارد
بیصدا گریه میکند
و بیصدا میمیرد!
❤❤❤❤❤
یک نفس خواندی به گوشم دوست دارم چون تو را
صوت عشقت را به دل با خون نگارش کرده ام
❤❤❤❤❤
شک هم خیس است
از حال و هوایِ
چشم من
❤❤❤❤❤
از غزل تا به قصیده مانده اند در واژه ها
که چه سازند شود شرح “فراق” تو مگر
❤❤❤❤❤
شاعر : اکرم علیکایی (ترنم ماه)
شعر بسیار زیبای عشق از الهام حق مراد خان (دکلمه)
غزلی زیبا با نام زمزمه های غزل از غزل سعیدی
شعر بسیار زیبای همرنگ جماعت از امین جهانبخشی
شعر بسیار زیبای مهتاب عاشقی از پرستش مددی
دلنوشته زیبا نوشتن زنانه همیشه درد نیست از مریم اسدی