سایه ات سنگین شده از علی سلطانی
سایه ات سنگین شده از علی سلطانی
سایه ات سنگین شده
آنقدر سنگین
که زیر آوار نبودنت له شده ام
لبخندی که در چشمهایم جا گذاشتی
مژه هایم را به هم دوخت
صدایی که به گوشم تحویل دادی
سکوت دریا را گواهی داد
مثل چهارشنبه ای سرد و سفید
پا گذاشتی روی علامت تعجب ذهنم
رد پایت شعرم را شکافت
به کفش هایت فکر میکنم
به شال و روسری ات
به شانه کشیدن موهایت
به اینکه چه عطری را میزنی
چه رنگی را دوست داری
گور پدر مضامین انتزاعی
دلم لک زده حالت را بپرسم
ساده و سوالی باشیم
از رنگ لاک جدیدت بگویی
از نگین فیرزوه ای گل سرت
از بوی پوست پرتقال سوخته!
راستش پهلوی صورتم
سراغ چین دامن ات را میگیرد
ریمیل ات را پاک کن
زیر باران قدم بزن
بغضی که من را گرفته
تو را به گریه می اندازد
به قلم زیبای : علی سلطانی
دیگر اشعار شاعران سایت عشق زیبا
درد شعر و دکلمه از شییده
پیراهنم بودی شعر و دکلمه از مریم حشمت پور
شعر بسیار زیبای بوسه ی پنهان از شادیه غ(نفس)