شعر قشنگ روزگار من از علی بنیان عالم
ادبی
دلنشینِ من!
نمیدانم اکنون
کجای این دنیا قدم نهادهای…
ولی میدانم که ردِ پای تو
هنوز نیز دست نخورده
در یادِ من باقیست…
قشنگِ روزگارِ من!
مگر میشود با تو بد شد
اگرچه بسیار با من بد شدی…
دوستداشتنیِ من!
سخت با عقل و غرورِ خویش جنگیدهام
که با این متن بگویم
دوستت دارم…
فالِ حافظِ من!
خانهای را که در قلبم
برایت ساخته بودم
یادت هست؟
تا به امروز
نو مانده
است…
مهربانِ نامهربانِ من!
ای که در رویا
تمامِ زندگیِ منی و
در زندگی تمامِ رویای من…
دیگر هیچ انتظاری نیست
چرا که عشق اینجا
تازه آغاز شده
است..!
ای بهترین غزلِ حافظ!
دوستت میدارم!
به قلم زیبای : علی بنیان عالم
عکاس : پژمان بیضایی