جدایی شاعر پریا تاجیک دکلمه ایران شایگان
جدایی شاعر پریا تاجیک دکلمه ایران شایگان
بین ما رنج و جدایی اتفاق افتاده بود
بختکی بر بسترم کنج اتاق افتاده بود
بوی غم در خانه ی سرد دلم پیچیده بود
هر نفس در سینه ام از اشتیاق افتاده بود
چون نهنگی از دلِ طوفان به ساحل امدم
زخمِ تن برماسه های خیس وداغ افتاده بود
رنگ بی مهری درون چشمهای ساحل است
بر تنش با موج ها ، گویی نفاق افتاده بود
مرغِ جانم پر کشیده از تنِ رنجورِ سرد
بین من با زندگی دیگر فراغ افتاده بود
چون گیاهِ تشنه ، خشکیده نهالِ عشقمان
اتشی از جنس غم بر جان ِ باغ افتاده بود
زل زدم برریشه های سست و لرزانم ولی
روی شب هایم پر پروازِ زاغ افتاده بود
ماهتابی در دل شب های من روشن نبود
نـور حتی از تنِ سرد چراغ افتاده بود
ابرهای تیره ای در آسمان مهمان شدند
بینمان یک کهکشان دیگر طلاق افتاده بود
شاعر : پریا تاجیک
دکلمه : ایران شایگان
میکس : شهریار ستاری
دانلود دکلمه
دانلود ویدیو دکلمه
دانلود این شعر به صورت کتاب pdf
بیشتر بخوانید
کابوس شعر و دکلمه آیدا تبریزی
رنگ عشق نویسنده پریا تاجیک خوانش فاطیما
غزل زندگی شاعر مهناز تاجیک دکلمه ایران شایگان
نشانه های تو نویسنده مانگ میرزایی دکلمه محسن دلپاک
زمستان شاعر مهدی اخوان ثالث گویندگان شعله آزاد و احمد پارسا