شعر قصه ی وصل شاعر هستی مرادی خوانش زهرا عالمی
شعر قصه ی وصل شاعر هستی مرادی خوانش زهرا عالمی
خسته ام خسته ی او
می زنم چنگ،به گلدامن عشق
می گریزد همچون
یک غزال وحشی
از کف دستانم
ناله دارم برلب
ناله هایی که پر ازواژه سبزعشق است
ترس از این دارم که
حال و احساس دلم سر به بیابان بزند
مثل مجنون شود و از همه جا دل بکند
قصه ی وصل،به مویی بنداست
دل من غرق تمنای کمی لبخنداست
دلبرم دلبرنیست
گوش هایش کر نیست
ولی انگار افسوس
او نمی فهمد که
عاشقش کافر نیست؟
یا نمیداند که
معنی عاشق چیست
کاش او می فهمید
من گناهم عشق است
بند بند دل من پرشده از…
ریسمان های بلند رویا
آرزوی های قشنگ
که دلم را زده چنگ
کاش او می فهمید
که دل من بی او
شده زندانی سردرگمی وبی هدفی..
شاعر : هستی مرادی
خوانش شعر : زهرا عالمی
دانلود دکلمه شعر قصه وصل
بیشتر بخوانید ; بشنوید…
هجرت نویسنده خوانش محمدرضا ژاله کاترین صادقپور
بارانی ترین عشق شاعر رضا حمیدی راد خوانش مریم بختیاری
مجموعه دلنوشته های پاییز خاطرات نویسنده علی جوکار همراه باخوانش