شعر آب شاعر سهراب سپهری خوانش شعر سعید نصیری
شعر آب شاعر سهراب سپهری خوانش شعر سعید نصیری
آب را گل نكنيم:
در فرودست انگار، كفتری می خورد آب.
يا كه در بيشه دور، سيره یی پر می شويد.
يا در آبادی، كوزه يی پر می گردد.
آب را گل نكنيم:
شايد اين آب روان، ميرود پای سپيداری، تا فرو شويد اندوه دلی.
دست درويشی شايد، نان خشكيده فرو برده در آب.
زن زيبايی آمد لب رود،
آب را گل نكنيم:
روی زيبا دو برابر شده است.
چه گوارا اين آب!
چه زلال اين رود!
مردم بالادست، چه صفايی دارند!
چشمه هاشان جوشان، گاوهاشان شيرافشان باد!
من نديدم دهشان،
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا، می كند روشن پهنای كلام.
بی گمان در ده بالادست، چينهها كوتاه است.
مردمش ميدانند، كه شقاق چه گلی است.
بی گمان آن جا آبی، آبي است.
غنچه يی ميشكفد، اهل ده باخبرند.
چه دهی بايد باشد!
كوچه باغش پر موسيقي باد!
مردمان سر رود، آب را می فهمند.
گل نكردندش، ما نيز
آب را گل نكنيم.
منبع شعر : sohrabsepehri.com
شاعر : سهراب سپهری (دفتر شعر حجم سبز)
خوانش شعر : سعید نصیری
دانلود دکلمه شعر آب با صدای سعید نصیری
*دکلمه های بیشتر
دکلمه های هلنا
دکلمه های علی برزگر
دکلمه های زهرا عالمی
*بیشتر بخوانید بشنوید
شعر مطابق اجبار شاعر مریم ناظمی
شعر تپش های دلم شاعر خوانش شعر زهرا حکیمی بافقی
شعر تو رفتی شاعر جواد رستم خانی خوانش زهره رضایی
شعر محبوب زیبا شاعر مینو پناهپور خوانش شعر دایی رضا
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورهای سایت عشق زیبا
Different language of poems