اشعار کوتاه عاشقانه بسیار زیبا از حمید بیرانوند
بخند…
دوباره
لشکری از غم
آمده است
به سمت قرارگاه دلم
و امید من
تنها
لبخندهای گرم توست…
.
❤❤❤❤❤
بی تو
حوصله ی شعر هایم
سر می رود…
دفترم باز
دلش می گیرد
اما نامت
از زبان قلم نمی افتد
این است حال و روزمان
در نبود تو
لااقل بخاطر این شعر ها بیا…
.
❤❤❤❤❤
شنبه حال دل دریایی ما آرام است
مثل صبحیست پساز
یکشبطوفانی سخت
.
❤❤❤❤❤
من کوهنوردم تن تو قله ی دنیاست
در دامنه ی
کوهم و مشتاق
صعودم…
.
❤❤❤❤❤
جمعه یعنی یک قرار عاشقی
دل سپردن در قمار عاشقی
نم نم باران به روی برگ زرد
فصل پاییزی بهار عاشقی
.
❤❤❤❤❤
میروی قلب قلم در دل شب می گیرد
دفترم از غم دوری تو تب می گیرد
من و دل،دفتر و اشعار و قلم می میریم
رفتنت فاجعه ی قرن لقب می گیرد
.
❤❤❤❤❤
امشب هوای این دلم بارانیست
بُغضی میان سینه ام زندانیست
خوش بین نباش ازاین که آبت دادند
ای دل که این بهانه ی قربانیست
.
❤❤❤❤❤
بُغضی عجیب نم نم،بنشسته در گلویم
جاری شداز دوچشمم،سیلاب غرب کشور
.
❤❤❤❤❤
راه خودکج کرده ای عشق به ویرانه ی ما
نکند در ره میخانه ی دل گم شده ای ؟!؟
.
❤❤❤❤❤
گفتم ببرم ماه عسل تازه عروسم
از بخت بدم آمده مادر زن لوسم
ای بر پدر خرمگس معرکه لعنت
نگذاشت تورا ازدل وجان سیر ببوسم
.
❤❤❤❤❤
دلم را ربوده اند
آن چشمان وحشی ات…
وااای به حالشان
اگر دستم به چشمانت برسد
با بوسه کبودشان خواهم کرد…
.
❤❤❤❤❤
دوستت دارم عزیزم مثل نان شب ولی…
بوسه برلب های تو از نان شب واجب تر است
.
❤❤❤❤❤
شاعر : حمید بیرانوند
دیگر اشعار و دلنوشته های شاعران سایت عشق زیبا
دست نوشته بسیار زیبای عاشقانه از یزدان قزوینی
شعر کوتاه بسیار زیبای ابری از یاسمن احمدی
شعر و دست نوشته های زیبا از صادق بیاتانی
اشعار و دست نوشته های کوتاه زیبا از ندا تهرانی
غزلی با نام غزلی از من و او پریسا منصوری