شعر باور کنید شاعر هخا هاشمی دکلمه سایه بابایی
باور کنید حال دلم روبراه نیست
مثل قدیم،مثل خودم سربراه نیست
باورکنید زندگی ام خط خطی شده ست
شبهای گُر گرفته ی غم را پگاه نیست
نقاش روزگار من, ای دست خوش عزیز
گویا درون جعبه ی تو جز سیاه نیست!
دردی نشسته در دل من،خوب یا که بد
سوگند میخورم به خدا این گناه نیست
دنیایتان به کام شما .. ما نخواستیم
این زندگی اسارتِ جز توی چاه نیست
عمری هزارساله برایم دعا نکن
گاهی دعای مرگ ،چنان اشتباه نیست
اسب چموش قافیه از ما رمیده است
گاهی به باغ حضرت شعر است و گاه نیست
باید که خودکشی کند اینجا،همین غزل
باور کنید حال دلم روبراه نیست
شاعر : هخا هاشمی
دکلمه : سایه بابایی
تنظیم و میکس : اکبر ترکان