شعر زخم یار شاعر بهناز پالیزبان دکلمه پارسا
هر تپش در سینه ام فریادِ یارم یار داشت
اسم اعظم می سرود و سر گذشتی زار داشت
هر دو ابرویش کمان ،یک سلسله تیره مژه
غرقِ خون در پای چشمش لذتی بسیار داشت
روزگارِ نامرادی چیره شد بر بختِ من
صید پر خونم ولی بر کشتنم اصرار داشت
التماسم چاره ای بر رفتنش هرگز نشد
پای اصرارم مگر کاری بجز انکار داشت
دربه در بی آشیان گشتم سرودم این غزل
یار من نزد رقیبم گرمی بازار داشت
در پریشان حالیم با طعنه زخمی تازه زد
زهرِ زخمش لذتی شیرین تر از هربار داشت
شاعر : بهناز پالیزبان
دکلمه : پارسا
تنظیم و میکس : اکبر ترکان
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
شعر شهریور شاعر بانو مریم سلطانی
شعر آخرین بار شاعر امید یاسین دکلمه لیلی آزاد