لکنت شعر شاعر استاد کیوان محب خسروی
نظر چون چون به بالای تو افتاد
د دل لرزید و در پای تو افتاد
ل لب چون تشنه آب بقا شد
س سر تا پا به دریای تو افتاد
خ خورشید از رخ ماهت خجل شد
ش شب خواهان مینای تو افتاد
رو روحم تازه تر از باغ گل ها
ج چشمم چون به بالای تو افتاد
شا شام تار من تاریک بی تو
رو روزم روشن افزای تو افتاد
ش شنگول چ چشم ناب تب دار
ت تشنه رو به صحرای تو افتاد
ص صد پیمان که بستی با دل من
ز امروزت به فردای تو افتاد
ت تق تق توق شکسته استخوانم
ز دردی کز جفاهای تو افتاد
شاعر : استاد کیوان محب خسروی
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
لالایی شاعر علی جوکار با صدای مرتضی خدام کاترین صادقپور
رویای عشق شاعر فریاد فیروزی دکلمه زهرا عالمی