شعر بهار شاید از بانو مریم پورقلی
بهار….
شاید زنیست
که کودتای زمستان را
فراموش کرده
لباس گل گلی اش را
با نازکی دستانش دوخته و
هر جای دلتنگی اش را
با انگشت دانه ای به دست
سوزن زده ،
بهار شاید
خاطرات زنیست
که هر روزش
رنگ به رنگ می شود
و شاهرگ دستانش را
به زندگی بند کرده
بهار نام همه ی زنان دنیاست
که دلشان
برای کمی زندگی
تنگ شده …
به قلم زیبای : بانو مریم پورقلی