شعر تبسمی از عشق شاعر بانو پرستش مددی
در بهار نگاه تو غرقم
مثل پروانه ای که سر مست ست
دست های نگاه من در تو
سالها می شود به غم بسته ست
تو فریباترین غزلخوانی
که در آواز ساده ات غرقم
خانه ات از بهار لبریز است
در دل خانواده ات غرقم
حس من سبز سیر و عنابی ست
دست هایم مسیر آغوشت
من پرستوی بی پر و بالم
شوق من چشم های خاموشت
پر بکش در هوای احساسم
غزل از من کمی گریزانست
شعر می آید از هوای لبت
در تب خنده ی زمستانست
شوق گلهای سرخ لبخندت
در بهار لبم غزلخیز است
سالها می شود که بی نفست
هرچه می پرورم غم انگیز است
موج موهای تو پر از شعر است
خنده هایت رباعی شوقم
مردم چشمهای زیبایت
معنی اجتماعی شوقم
سایه هایت ” پرستش ” عشق است
دستهایت تجسمی از عشق
روی لبهای تو نفس گیر است
لحظه لحظه تبسمی از عشق
به قلم زیبای : بانو پرستش مددی