شعر بسیار زیبای تنهاترین آلاله از پرستش مددی
از پیله ام بیرون زدم پروانه باشم
پرواز کردم دور از ویرانه باشم
گلها برایم دامن دل را گشودند
تا زینت هر گلشن و گلخانه باشم
روز تولد روز رستاخیز گل هاست
بگذار من مانند گل بی شانه باشم
زنبق بپیچانم شبیه رز بخندم
تنهاترین آلاله ی دیوانه باشم
باید به دنیا پاگذارم آذر آسا
شاید زمستان ساکن میخانه باشم
مست از تبسم های پر سوز و گدازم
من دوست دارم شاعر پیمانه باشم
در من ” پرستش ” کن سزاوار نگاهم
بگذار امشب با خودم بیگانه باشم
شاعر : پرستش مددی
دیگر اشعار شاعران سایت عشق زیبا
شعر بسیار زیبای رگ تاک از حسن اسدی شبدیز
اشعار و دلنوشته های زیبای کوتاه از حمید رها
غزل بسیار زیبای دهکده ی عشق از محمد دری صفت
اشعار و دلنوشته های کوتاه زیبا از لیلا مقربی
شعر بسیار زیبای کوچه از فریدون چگینی
شعر بسیار زیبای بغض از مریم صفری