شعر اعجاز کن شاعر محمد بزاز خوانش دکلمه فاطیما
اعجاز کن! پیغَمبری کافَر بیاور …
کفرِ تَمامِ مؤمنین را در بیاور …
امشَب تَغزل میچِکد از حالَت امّا
بیزارم از غَمنامه، شعرِ تَر بیاور …
چشمانِ بیخوابم خُمار از نازِ لیلیست
دیوانه جان! داروی خوابآوَر بیاور …
از باختَر چشمانِ دریاگونه داری
مویسیاهِ لَخت از خاوَر بیاور …
در حصرِ آغوشَت مَرا حبسِ ابَد کن
“قَصرِ”تَنت را خفته در بَستر بیاور …
“مُرداد” هم سَرد است وقتیتو نَباشی
آذَر شو با لب، ظُهرِ”شَهریوَر” بیاور …
خورشیدِ من، بِشکن حجابِ ابرها را
“یخ کردهام، پیراهنَت را در بیاور” …
شاعر : محمد بزاز
خوانش دکلمه : فاطیما
تنظیم : فاطیما
دیگر اشعار دکلمه های شاعران دکلماتورهای سایت عشق زیبا
شعر پروانگی شاعر راحله وفا
شعر حصار شاعر کوروش راد
شعر می فهمد شاعر الهام حق مراد خان
من کویر خواهم ساخت شاعر بهزاد حیدری
سهم زیستن از استاد حسن اسدی شبدیز دکلمه لیلا موسوی