شانهام باش شاعر فرهاد شریفی دکلمه شیوا جهانتابی
شانهام باش شاعر فرهاد شریفی دکلمه شیوا جهانتابی
امشب هوای گریه دارم، شانه ام باش
آغوش گرم هق هق مردانه ام باش
اشک فراقت می چکد از دیده نم نم
چون شمع ِگریانم، بیا پروانه ام باش
در سوز و سرمای زمستان جدایی
در این هوای بی کسی همخانه ام باش
آواره ی کوی تو گشتم نازنینم
در اوج این آوارگی کاشانه ام باش
مستم کن از جام شراب چشم هایت
امشب شراب و ساقی و پیمانه ام باش
بی تو برایم زندگی بیش از قفس نیست
کنج قفس، سودای آب و دانه ام باش
یک عمر مجنون و پریشان تو بودم
لیلی من! امشب کمی دیوانه ام باش
سخت است بر زانوی غم اشکی بریزی
امشب هوای گریه دارم، شانه ام باش…
شاعر : فرهاد شریفی
دکلمه : شیوا جهانتابی
میکس : عادل علاءالدینی
دانلود دکلمه
دانلود ویدیو دکلمه
دانلود این شعر به صورت کتاب pdf
بیشتر بخوانید
آرامش شعر و دکلمه لیلی آزاد
شروع دوباره نویسنده هادی کرمی گوینده آتنا عزیزی
سیب دورانی حسرت شعر و دکلمه دکتر فاطمه لشکری
عاشق بودن نویسنده نیلوفر لاری پور گوینده بتول عباسی