شهر اقاقی ها شعر و دکلمه لیلی آزاد
شهر اقاقی ها شعر و دکلمه لیلی آزاد
اکنون،،،
توبه زیباییِ این رودکه جاریست نگاه کن
وبه این کوچه
که از گریه ی باران سر به زیر است،،،
و سنگ
دربسترِ خود
پُراز عطر یاس های اندوهگین
و سایه ی مرگ درچندقدمی
چندقدم نزدیکتر،،،
نزدیکتر،،،
آری یک قدم مانده به من
تن تب کرده ی من رابویید
ولب های سردوسیاهش راتا
مرزپیشانی انم برد
چشم چرخاندم
نفس مرگ
چه سنگین وچه شوم است،،،
چه تلخ است
چه سرداست ،،
چه تسکین من خواهد بود،،،
کدام شعر نگفته،،،
کدام خاطره ؟؟؟
دراین حالت رسواییِ بین تن و روح
باز باران
به فریاد دلِ
دختر پائیز رسید،،،
نم نمک باران گریست
بر دلتنگی اقاقی ها،
شبنمی معجزه گر شد،،،
و به کنج لب من جاری شد
چشم بگشودم وپرواز پرستوهارا
دردل نقره ای پنجره ها می دیدم
وچنین است که دریافته ام
من گاه عاشقم گاه پریشان،،،
زندگیی که هم چنان از روسری من می گذرد
پایبند است به موسیقی پرواز و سقوط،،،
توبه زیباییِ،
این رود که جاریست نگاه کن.
شعر و دکلمه : لیلی آزاد (دختر پاییز)
تنظیم : امید یاسین
دانلو دکلمه شعر شهر اقاقیا با صدای شاعر لیلی آزاد
دکلمه های بیشتر لیلی آزاد
اشعار بیشتر شاعر و ترانه سرا لیلی آزاد
بیشتر بخوانید
استخوان هایت شاعر رها پرهام
زندگی نویسنده و گوینده محمدرضا ژاله
خداحافظ نگو شاعر و خوانش فرزانه سیفی
ملت عشق نویسنده الیف شافاک گوینده منیژه افشار
بیوگرافی و شعرهای خارجی
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورها
Different language of poems